به بدحسابها در اربعین بازهم نسیه داده میشود!
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۹۰۱۵۲
خانه عراقی که برای استراحت در میانه پیاده روی اربعین انتخاب کرده بودیم، آن قدر ساده و فقیرانه بود که نه تنها انتظار یک پذیرایی ساده را هم نداشتیم، اما نمیدانستیم در این خانه قرار است چه برما و دل و روح مان بگذرد!
صاحب خانه زنگ زده بود به خانم همسایه که اصالتا یزدی بود و با مرد عراقی ازدواج کرده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زهرا خانم انگار خودش هنوز هم از تقدیرش متعجب بود، داستان زندگی اش را تعریف کرد؛ «عبدالرضا جزء سپاه بدر بود. از آن عراقیهایی که زمان جنگ ایران و عراق، به خاطر اینکه نمیخواستند با ایران بجنگند، به ایران پناهنده شدند. دختر عمه ام ما را برای ازدواج به هم معرفی کرد. بعد از صحبتهای اولیه فقط عبدالرضا یک شرط داشت و گفت اگر صدام مرد باید به عراق برگردیم، چون تمام خانواده و فامیلش عراق بودند. من هم قبول کردم. با خودم گفتم حالا صدام معلوم نیست کی بمیرد. زندگیمان را شروع کردیم. خدا به ما دو تا پسر داد. فرزند سومم را که باردار بودم. صدام سقوط کرد و به درک واصل شد.
آن وقت عبدالرضا الوعده وفا گفت و خواست که به عراق برگردیم. دنیا برسرم خراب شد. برای زندگی باید به یک کشور غریب میرفتم که حتی زبانشان را هم خوب متوجه نمیشدم. اما از همسر و فرزندانم که نمیتوانستم راحت بگذرم. هر جوری بود راهی عراق شدم. منزلمان منطقه «ام الروایه» بود.۳۰ کیلومتری کربلا. چند ماه کارم گریه کردن بود. فقط هفتهای یک بار به زیارت امام حسین (ع) میرفتم و دل سبک میکردم. البته بعد از ۳ ماه به زبان عربی مسلط شدم، دل دادم به همسایگی امام حسین (ع) و دلم آرام گرفت. حالا ۱۷ سال از آن روزها میگذرد.»
زهرا خانم که مکث کرد فرصت را غنیمت شمردم و گفتم: «الان چند تا فرزند دارید؟ با لبخند گفت: ۵ تا بچه دارم. ۴ تا پسر و یک دختر. اسم دخترم مریم است و اسم پسرهایم محمد، علی، حسین و مهدی.»
صحبت هایم با زهرا خانم همسایه گل انداخته بود که صاحبخانه عراقی سفره را آورد. سفره که پهن شد، دختران صاحبخانه شروع کردند به چیدن غذاها. زهرا خورشت قیصی را آورد و زینب چلوگوشت، فاطمه ظرف مرغ را و نور خورشت بامیه؛ و ما هر لحظه بیشتر تعجب میکردیم. برنج با تزئین رشته، حلوا، ظرف میوه پر از انار و انگور، ظرف هندوانه و طالبی ...
سفره که چیده شد دختران صاحبخانه یکی یکی به آشپزخانه رفتند. به زهرا خانم گفتم: «میشه بگید بیان سر سفره؟ چرا رفتن؟»
زهرا در حالی که بشقاب خورشت قیصی را جلوی من میگذاشت، گفت: «مهمان را تنها میگذارن تا راحت غذا بخوره.»
این دهمین سالی بود که به پیاده روی اربعین میآمدم، ولی هنوز هم از دیدن این سفرههای رنگین تعجب میکنم.
زهرا خانم مدام تعارف میکرد که بفرمائید، تعارف نکنید. با خورشت قیصی شروع کردم، اولین قاشق را که دهانم گذاشتم بی اختیار گفتم: «چقدر خوشمزه است. بچهها حتما امتحان کنید این خورشت رو.»
زهرا خانم که جای خالی صاحبخانه را پر میکرد، گفت: «نوش جان. این خورشت رو برای شما درست میکنن که داخلش پر گردو و قیصی و آلوست که ایرانیها دوست دارن.»
دلم میخواست از تمام غذاها بخورم، ولی واقعا نتوانستم. از بس سفره پر بود نمیشد که همه را امتحان کرد. غذایمان که تمام شد خانمهای ایرانی بلند شدند تا سفره را جمع کنند. دوغها و ماستهای نیمه خورده را در سفره یک بار مصرف جمع کردند که زهرا خانم گفت: «نه اینها رو بیرون نریزید. عراقیها دست خورده غذاهای زائران را جمع میکنند و فریز میکنند در طی سال برای تبرک استفاده میکنند.»
برگشتم طرف زهرا خانم. با صدای آرام پرسیدم: «وضع مالی صاحبخانه خوب نیست درسته؟»
زهرا خانم که متوجه شد به خاطر سفره پر رنگ و لعاب صاحبخانه سوال میکنم، جواب داد: «بله. مرد خانه راننده است و خانمش هم گاهی خیاطی میکند و گاهی دستفروشی، ولی برایشان مهم نیست. این فرهنگ تو گوشت و پوستشان جا افتاده است که مهمانان امام حسین روزیشان را خودشان میآوردند و باید برای پذیرایی شان سنگ تمام گذاشت.»
کمی مکث کرد، یاد زندگی خودش افتاد. چشمانش خیس شد. با گوشه روسری اش اشک هایش را پاک کرد و از یک ماه قبل برایمان گفت: «همسرم ناراحتی قلبی داره. بازنشسته است و ما هیچ درآمد دیگهای نداریم. همه دارو ندارمون رو برای بیماری همسرم هزینه کردیم. امسال چند روز مونده به محرم گفتم: عبدالرضا محرم نزدیکه هیچی تو خونه نداریم. مغازه دار گفته دیگه نسیه هم نمیتونم بهتون بدم. چیکار کنیم برای اربعین. عبدالرضا محکم گفت: امام حسین خودش میرسونه.
اما چند روز قبل اربعین، مغازه داری که گفته بود نسیه نمیدم یکی رو فرستاد دم خونه و گفت: اگه برای اربعین چیزی لازم دارید بیایید نسیه ببرید. رفتیم مغازه به اندازه ۲ میلیون و نیم دینار جنس نسیه بهمون داد. همه چیز خریدیم. دیگه فکر نکردم با این همه بدهی چطوری قراره قرضمون رو پس بدیم. فقط به یه چیز فکر میکردم اینکه امام حسین نذاشت خانه ما بدون زائر باشه. عروسم تازه ازدواج کرده حلقه ازدواجش را فروخت و کم و کسری خریدها را انجام داد. یکی از دوستهای پسر بزرگترم نذر کرد و گوسفندی را کشت و گوشتش را فرستاد خانه مان. خانه ما که چند روز پیش هیچی برای خوردن نبود الان صبح تا شب پر از زائر امام حسینه و ما پذیرایی میکنیم ازشون.»
دیگر صدای زهرا خانم را مبهم میشنیدم، گریه امانم نمیداد. در این سالها وقتی در اربعین مهمان سفره عراقیها میشدیم فقط پذیرایی میشدیم و به این فکر میکردیم چقدر سخاوتمندانه و از جان و دل از زائران امام حسین (ع) پذیرایی میکنند، ولی هیچ وقت نمیدانستم عراقیها از کجا آوردند؟ چطور هزینه میکنند؟ نمیدانستم بعضی از میزبانان غذاهایی که برای پذیرایی از ما با التماس جلویمان میگذارند را در طی سال بچههای خودشان نمیتوانند، بخورند. نمیدانستم زهرا خانمی که الان میزبان هست تا چند ماه باید از شکم بچه هایش بزند تا بتواند بدهی اش را به مغازه دار بدهد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: اربعین زائران خدمت رسانی امام حسین زهرا خانم عراقی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۹۰۱۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مظلومتر از تئاتر، موسیقی اصیل ایرانی است/ تخصیص یارانه دولتی برای سفره فرهنگی مردم
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، کنسرت «اشعار نو از نغمههای کهن» در نوزدهمین شب موسیقی فرهنگسرای ارسباران در شبهای پنج شنبه و جمعه، ۶ و ۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ برگزار شد. در این کنسرت که به سرپرستی محمدرضا برزین و خوانندگی صادق شیخ زاده اجرا شد، تصنیفها و قطعات پیش در آمد اصفهان، شاه ختایی، پنبه جاری، المنت و لله، کهربا، نخجیر، ریشه در خاک، حریم یار، کردی و آفتابکاران با آهنگسازی علی اصغر بهاری، محمد رضا برزین، صادق شیخ زاده و قطعاتی با ملودیهای قدیمی و محلی بر اساس اشعاری ازهوشنگ ابتهاج، فریدون مشیری، فاضل نظری، علی حاتمی، حامد عسگری و اشعار محلی اجرا شد.
صادق شیخ زاده خواننده درباره این کنسرت گفتوگویی با خبرگزاری آنا انجام داده که مشروح آن را میخوانید:
لطفا درباره جزییات این کنسرت برایمان توضیح بدهید .
کنسرت نغمههای کهن یا اشعاری نو از نغمههای کهن یک اجرای دغدغه انگیز برای شنیده شدن نغمههای با اصالت است، آنچه که امروزه بیشتر مردم در ارتباط با گذشته با آن در ارتباط هستند. تمام تلاشمان این بود که بتوانیم در قالب یک موسیقی اصیل به بازخوانی نغمههایی بپردازیم که برگرفته از موسیقی فولکلور، موسیقی دستگاهی یا برگرفته از رسوم و آیینهای مناطق مختلف هستند تا با اشاعه آنها مردم شعر تازه بشنوند و فضایی تداعی کنیم که اگر چه به جهت کلامی به مردم نزدیکتر است، اما ممکن است نغمههای آن در طول سالیان سال فراموش شده باشد.
چطور شد در فرهنگسرای ارسباران اجرا رفتید؟
از سویی به جهت حمایتهای فرهنگسرای ارسباران و اینکه تصمیم گرفتیم جایی اجرا برویم که مردم هم قدرت خرید داشته باشند و بتوانند در این کنسرت شرکت کنند و خوشبختانه استقبال هم از کنسرت خوب بود به طوریکه یک سانس را به دو سانس در دو شب رساندیم ، امیدواریم این استقبال ادامه پیدا کند و بتوانیم در روزهای دیگر هم اجرا داشته باشیم
درباره قطعات و سازندگان آن هم برایمان توضیح دهید؟
اجرا توسط قطعات تنظیم و یا ساخته شده محمدرضا برزین اتفاق میافتد که نوازنده خوبی در ساز سه تار است، سنتور را سوها شمعدانی،عود آناهیتا نصیریان، سازهای کوبهای پویان توکلی ، تنبک امیرحسین تات و ساز سه تار با مسعود صادقی است.
با توجه به مبالغ بالای کنسرتها در این ایام، چقدر قدرت خرید مردم و حضور عموم برای شرکت در این کنسرت برایتان اولویت داشت؟
در واقع این نکته برایمان حائز اهمیت بود، چقدر هم خوب است که دولت و حاکمیت بخشی از هزینههای کنسرتها را تقبل کند. بدون تعارف این تعداد کنسرتی که هر شب در کشور برگزار میشود اگر بخشی از هزینهها را هم دولت بدهد، خیلی استقبال چشمگیر میشود، بنابراین سر سفره فرهنگی مردم باید یارانههای دولتی با حمایتهایی این چنین داشته باشیم که خوشبختانه ما توانستیم از آن برخوردار شویم.
ما امروز میبینیم که حتی خوانندههای شهیر موسیقی ایرانی روی به موسیقیهای الکترونیک و موسیقیهای غیر ایرانی میآورند، حتی به نظر من آن موسیقیها موسیقیهای پاپ نیست همانطور که بهتر از من میدانید موسیقی پاپ موسیقی مردمی هست بنابراین یک موسیقی میتواند موسیقی کلاسیک باشد، فولکلور باشد حتی سنتی باشد به خاطر فرم اجرا ولی پاپ تلقی شود، یعنی جمیع مردم با آن احساس نزدیکی کنند، حتی این موسیقیهایی که توسط بعضی از خوانندهها اجرا میشود و به روی صحنه میرود موسیقیهای پاپ نیستند.
البته برخی هم موسیقی خاص هستند، موسیقی که در ژانر موسیقی الکترونیک، موسیقی کلاسیک، حتی موسیقی کلاسیک غربی است ولی باز این حرف به این منظور و به این مفهوم نیست که آنها نباید باشد چرا آنها هم باید باشند، اما اقبال صد درصدی خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی به آن موسیقیها منجر به این میشود که این سمت ما خیلی خالی باشیم ما خیلی تنها و معدود باشیم امروزه شما میشنوید که توسط یک سلسله از هنرمندان عزیز و گرامی ابراز نگرانی درباره تئاتر وجود دارد، این هم به جا است اما واقعا باید بگویم که مظلوم تر از تئاتر، موسیقی اصیل ایرانی است حتی موسیقی سنتی هم نه، موسیقی اصیل ایرانی.
متأسفانه به دلیل ذائقهای که توسط عدهای بین مردم ایجاد شده، دافعه نسبت به سازهایی چون سه تار، سنتور،عود، سازها کوبهای و آواز ایرانی ایجاد شده است، در صورتی که اینها شاخههای موسیقی اصیل ایرانی هستند.
شما سالهاست که در عرصه آواز ایرانی فعالیت میکند، دراین باره چه تجربیاتی دارد و برایمان بگویید.
به عنوان کسی که برنامه های مختلف داشتهام میگویم، که اتفاقاً مردم در مناسبتهای آیینی خودشان بسیار هم علاقمند این موسیقی و آوازها هستند، اگر این آوازها درست طراحی شود برای لحظات خلوت آدمی فوق العاده است.
ما انسانها دارای حالتهای مختلف، متنوع و گوناگونی به جهت روانی هستیم و برای هر کدام از این حالتها موسیقی خاص خود را طلب میکنیم و مثل یک نوع تغذیه روحی است، به همین دلیل ما به تمام فرهنگها که از دل فرهنگ خودمان بیرون میآید ادای دین میکنیم و به آن اصالت میدهیم و در این مواجهه هم نیاز داریم که هر کدام از آنها را مصرف کنیم اتفاقاً موسیقی جدی هم موسیقی مصرفی است، اما موسیقی مصرف شده برای حالات خاص آدمی و هر آدمی البته حالات خاص خودش را دارد اما این طیف حالتها از چند گونه بیرون نیست و من امیدوارم که این نوع اجراها مورد حمایت قرار بگیرد.
بنابراین اگر حمایت درستی صورت گیرد، اقبال مردمی هم زیاد میشود و ما با فوجی از مخاطب روبه رو میشویم، در حال حاضر کنسرتهایی که در سالنهای مجلل برگزار میشوند که بعضا حتی استانداردهای ابتدایی موسیقی را هم ندارند. ما سالن تخصصی اجرای کنسرت کم داریم اما هستند اندازهای که کارمان راه بیافتد.
انتهای پیام/